انتشار به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع)
برشی از کتاب «همرزمان حسین ع»
پنجشنبه 27 بهمن 1401
هارون به موسیبن جعفر (ع) گفت که چطور است من فدک را به شما برگردانم؟
... اما حضرت ابا میکردند و میگفتند: «نه فدک را نمیخواهم»او مدام اصرار میکرد، اما حضرت ابا میکردند. تا اینکه یک وقتی هارون اصرار و الحاح کرد که خواهش میکنم اجازه بدهید من این فدک را به شما بدهم.فرمود: «حاضرم فدک را بگیرم، اما فدک را کامل میگیرم؛ با همان مرزهای واقعیاش فدک را از تو میگیرم.»«مرز فدک کجا است؟»فرمود: «اگر مرزهای فدک و حدود فدک را بگویم، از پس دادن فدک منصرف میشوی و نخواهی داد.»هارون گفت: «به جان جدت میدهم.»
فرمود: «مرز اول فدک، کشور عدن است» رنگ هارون تغییر کرد ... «حد دوم فدک، سمرقند است» ... صورت هارون کبود شد. فرمود: «مرز سوم، تونس است» صورت هارون سیاه شدفرمود: «حد چهارم، کنارههای دریا است؛ در آنجایی که ارمینیه و جزایر قرار دارد»هارون گفت: «برای ما چیزی نماند. پس بیا جای من بنشین!»
موسیبن جعفر (ع) فرمود: «گفتم اگر معین کنم فدک چیست، تو آن را برنخواهی گرداند.»
یعنی چه؟ یعنی شعار تشیع یک روزی فدک بود احمق! امروز شعار تشیع حکومت است. حکومت مال ما است و تو آن را گرفتهای. این را هارون فهمید. آنچه را که امروز شیعهی موسیبن جعفر (ع) بعد از ۱۳۰۰ سال نمیفهمد و باید به زور به او فهماند.
تصمیم قتل موسیبن جعفر (ع) از همین مجلس گرفته شد.