آشنایی با روش و قواعد آیتالله خامنهای در تفسیر قرآن کریم در ماه مبارک رمضان
درس تفسیر قرآن حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) ازجمله فعالیتهای مبنایی معظّمٌله در مشهد بوده است.
ﺳﻪشنبه 08 تیر 1395
درس تفسیر قرآن حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) ازجمله فعالیتهای مبنایی معظّمٌله در مشهد بوده است. بهطور خاص و از سال 1347 به درخواست چند تن از طلاب و در «مسجد صدیقیها» (مسجد بازار) و پس از مدّت کوتاهی و به دلیل کثرت حاضران در «مدرسهی علمیهی میرزا جعفر» اینگونه جلسات برگزار شده و تداوم یافته است. پس از مدتی و با اطلاع دستگاههای امنیتی رژیم پهلوی از میزان استقبال از این جلسات از ادامهی برگزاری آن جلوگیری به عمل آمد. بدون تردید یکی از علل حساسیت رژیم پهلوی نسبت به این درس، اقبال اقشار فرهیخته به آن و توجّه آیتالله خامنهای به مباحث روز و استفاده از مبانی قرآنی در فهم نیاز روز و شناخت معضلات جامعه بود. پسازاین و در سالهای بعد نیز جلسات تفسیر قرآن هر بار پس از آزادی معظّمٌله از زندانهای رژیم پهلوی ادامه مییافت. در طول برگزاری درس تفسیر، سورههای مبارکهی مائده، انفال، توبه و بخشی از سورهی مبارکهی یونس مورد بحث و تفسیر ایشان قرار گرفت. کتاب «مروری بر مبانی روش و قواعد تفسیری حضرت آیتالله خامنهای در تفسیر سوره توبه» بهصورت خاص به مطالعه مباحث مطرح شده در تفسیر سوره توبه ایشان پرداخته و درصدد است تا روش و قواعد تفسیری مورد استفادهی معظّمٌله را از بیانات ایشان استخراج کند.
کتاب دارای 4 بخش اصلی است که در آن؛ روش تفسیر، گرایش تفسیر، مبانی و قواعد تفسیری و ویژگیها و امتیازات تفسیر معظّمٌله در تفسیر سوره توبه آمده است. از ویژگیهای منحصربهفرد این اثر 120 صفحهای، بهرهگیری مستند و دقیق علمی از سبک و سیاق علما و مفسران قرآن کریم و بررسی مقایسهای آن با شیوهی تفسیری حضرت آیتالله خامنهای است. دستهبندی منظم و در عین حال زبان روان و قابل فهم مباحث ارائه شده، این اثر را بیشازپیش خواندنی کرده است.
در بخش نخست این اثر؛ «روش تفسیری» آیتالله خامنهای در تفسیر سوره توبه مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته است. با ذکر این مقدمه که مقصود از «روش» در اینجا استفاده از ابزار یا منبع خاص در تفسیر است که معانی و مقصود آیه را روشن ساخته و نتایج مشخصی را به دست دهد، و اینکه مهمترین روشهای تفسیری عبارتند از: روش تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی، تفسیر علمی، تفسیر عقلی و اجتهادی، تفسیر اشاری و تفسیر کامل، از بررسی تفسیر معظّمٌله چنین برمیآید که روش تفسیر ایشان «روش اجتهادی» است که در کنار آن، بهطور چشمگیر، از روش قرآن به قرآن و روایی نیز، بهره گرفته شده است. مراد از روش اجتهادی، کوشش فکری و بکار بردن نیروی عقل در فهم آیات و راهیابی به مقاصد آن است. در تفسیر اجتهادی، بر عقل و نظر و تدبّر تأکید میشود در مقابلِ تفسیر نقلی، که تأکید فزونتر بر نقل است. منظور از تفسیر قرآن به قرآن نیز آن است که آیهای به کمک آیات دیگر، تفسیر میگردد و مقصود آن روشن میشود. همچنین مراد از روایی نیز توجّه به روایات و بهرهگیری از آنها در فهم آیات است که بهطور گسترده از سوی آیتالله خامنهای در تفسیر سوره توبه مورد استفاده قرارگرفته است.
در بخش دوم این اثر به بررسی گرایش تفسیری معظّمٌله در تفسیر سوره توبه پرداخته شده است. مقصود از «گرایش» تأثیر باورهای مذهبی- کلامی، جهتگیریهای عصری و سبکهای برداشت از تفسیر قرآن است که بر اساس عقاید، نیازها، ذوق و سلیقه و تخصّص علمی مفسّر شکل میگیرد. مهمترین گرایشهای تفسیری عبارتند از: گرایش ادبی، فقهی، فلسفی، اجتماعی، اخلاقی، تاریخی، علمی، کلامی و نیز جهتگیری معنوی- تربیتی، جهادی، تقریبی و سیاسی مفسّر. در این چارچوب گرایش برجسته در این تفسیر، گرایش اجتماعی- سیاسی با جهتگیری هدایتی- تربیتی است و نکات ادبی، فقهی و کلامی نیز، بهگونهای کمرنگتر در آن مشاهده میگردد. ویژگیهای مهّم گرایش اجتماعی عبارتند از:
- به آیاتی از قرآن که مسائل اجتماعی را بیان میکند، بیشتر پرداخته میشود.
- به مشکلات جامعهی اسلامی در عصر خویش توجّه شده و با عرضهی آنها بر آیات، راه حلّ آنها در قرآن جستوجو میشود.
- به گرایشهای فلسفی، مذهبی و سبکهای ادبی و فقهی توجّه کمتری میشود.
- به جهتگیریهای عصری در مورد دشمنشناسی و جهاد با دشمنان اسلام و استعمارگران و حرکت تقریبی (وحدت بین مسلمانان) توجّه میشود.
- به آموزهای تربیتی و ارشادی قرآن و بُعد هدایتی آن توجّه ویژه میشود.
- مفسّر تلاش میکند سنّتهای اجتماعی (= قوانین ثابت جهانی در عرصهی اجتماعی) را بررسی و بر نیازهای عصر تطبیق دهد.
- در موارد لزوم، از علوم تجربی و بشری نیز برای تفسیر آیات استفاده شده است و ضمن آنکه از اسرائیلیات و روایات مجعول و خرافی، پرهیز میشود با بیان شیوا، رسا و ساده تلاش میشود تا تفسیر برای عموم مردم قابل استفاده باشد.
همچنین تفسیر آیتالله خامنهای از سوره توبه ضمن وفاداری به مؤلفهها و محورهای بیانشده از جهت «گرایش اجتماعی» آن در تفسیر، به موارد زیر پایبند است؛
- تحلیل بیماریهای اجتماعی و راه حل قرآنی آنها؛ بهعنوانمثال؛ در این تفسیر و ذیل آیهی 113، این بحث مطرحشده که احساس غرور و عُجب ناشی از قدرت و اکثریت، از بزرگترین بیماریهای است که ممکن است هر گروه و ملتی به آن مبتلا گردد. ازاینروی، قرآن برای جلوگیری از این آسیب، آموزههایی دارد که اهمّ آن، امربهمعروف، نهی از منکر و توصیهی یکدیگر به حق و صبر است، همانطور که جامعه اسلامی به سبب بیتوجّهی به این تعلیمات، به آنان مبتلا گردید.
- ایدهی تشکیل حکومت اسلامی؛ برای نمونه ذیل تفسیر آیات 12-13-38-40-111 سوره توبه به این موضوع اشاره شده است.
- پاسخگویی به شبهات قرآنی؛ بهعنوان نمونه در ذیل تفسیر آیه 43 سوره توبه و با توجه به عبارت «عَفَا اللهُ عَنکَ» به شبهاتی که پیرامون عصمت پیامبر(ص) مطرح شده، به تفصیل پاسخ داده شده است.
- بیان سنّتهای الهی؛ بهعنوان نمونه و در ذیل آیهی 40 سوره توبه بیان شده که ما در مسیر جریان سنّتهای خدایی در جهان قرار گرفتهایم و سنّت خدایی آن است که اسلام در جهان فراگیر شود.
- هدفمندی و هدایتگری قرآن؛ قرآن کریم در آیاتی متعدّد به اهداف خود اشاره کرده و بالاترین هدف خود را هدایت مردم معرفی کرده است. توجّه به هدفمندی و هدایتگری قرآن در فهم و تفسیر آن، تأثیر مهمّی دارد، چرا که به تفسیر آیات جهت میدهد و موجب میگردد مفسّر، با نگاهی هدایتگرانه بنگرد و پیامهای تربیتی آن را دریابد و این، از ویژگیهای مهمّ تفسیر با «گرایش اجتماعی» است.
بخش سوم این اثر به بحث درباره «مبانی و قواعد تفسیری» آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) در تفسیر سوره توبه پرداخته است. مهمترین مبانی تفسیری این تفسیر عبارتند از:
1. امکان و جواز فهم و تفسیر آیات قرآن؛ از مبانی اساسی و پیشفرضهای تفسیر قرآن، امکان و جواز تفسیر آن است، و اگر این مطلب مورد پذیرش واقع نشود، وجهی برای تفسیر نمودن قرآن باقی نمیماند. تردیدی نیست که مبنای آیتالله خامنهای در این تفسیر، امکان و جواز فهم و تفسیر قرآن است، زیرا روش این تفسیر، شیوهی اجتهادی و عقلی است که پیشفرض مسلّم آن، مبنای یاد شده است.
2. حجّیّت ظواهر قرآن و توجّه به آن در تفسیر؛ بیتردید پایبندی به ظواهر قرآن برحسب متفاهم عرفی، آنجا که قرینهای برخلاف آن وجود نداشته باشد، افزون بر آنکه فهم و تفسیری ضابطهمند را ارائه میدهد، از بهترین و استوارترین دلایل بر داوری بین دیدگاههای تفسیری است.
3. توقیفی و حکیمانه بودن چینش آیات؛ از مسائل علوم قرآنی که در مباحث تفسیری نیز تأثیرگذار است، بحث چینش توقیفی آیات در سوره است. مشهور محقّقان برآنند که چینش آیات قرآن، توقیفی است. یعنی خداوند خود آیات را با نظم کنونی آن در هر سوره نازل فرموده و یا در مواردی معدود، به فرمان پیامبر(ص) آیهای در سورهای خاص جایداده شده است. بنابراین، مسلمانان در تنظیم آیات، نقشی نداشتهاند. این مبنا، آثار و نتایجی را در بر دارد که ازجمله آن، حکیمانه بودن نظم کنونی آیات در هر سوره است، چه، سخن حکیم و تنظیم و تنسیق او، بدون دلیل و حکمت نیست.
4. توجّه به غرض کلّی سوره و دستهبندی موضوعات آن؛ نیک روشن است که کشف غرض کلّی و اهداف سوره، خود ثمرات مثبت فراوانی در تفسیر دارد که از آن جملهاند: توجه به اهداف قرآن و توقف نکردن در مصادیق و جزئیات، نگاه مجموعی و سیاقی به آیات و پرهیز از یکسونگری و فهم زاویهای، دسته بندی موضوعات سوره و فهم روشمند محتوای آن. چنانکه این موضوع، خود زیرساخت مبحث تناسب آیات و پاسخگوی شبهات پیرامون پراکندگی موضوعی و محتوایی سوره میباشد.
5. کشف غرض آیه از کلمات کلیدی: گاه در آیه، واژهای کلیدی وجود دارد که غرض آیه، هدف اصلی و پیام آن را نشان میدهد. برای نمونه، مفسّر بزرگوار، در تفسیر آیهی 86: «وَ إِذا اُنزِلَت سُورهُ أَن آمِنُوا بِاللهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ استَأذَنکَ أُولُوا الطَّولِ مِنهُم» به این نکته توجّه دادهاند که: « اگر در این آیه هم، بسان آیات پیشین، صرفاً نفاق مورد نظر بود و میخواست آن را نکوهش کند، واژه «أولُوا الطَّول» چندان مفید معنی نبود، بنابراین، آیه میخواهد یکی دیگر از ویژگیها و اختصاصات طبقهی اشرافی ثروتمند و مترف را بیان کند. این مطلب، نشانگر آن است که واژه کلیدی در آیه، میتواند جهت و غرض آن را نشان دهد و در این آیه «أولُوا الطَّول» واژه اصلی است. چنانکه تخلف اصلی ثروتمندان یادشده در آیه، سرپیچی از دستور «جاهِدُوا مَعَ رَسُولِه» است و فرمان «آمِنُوا بِاللهِ» بعنوان مقدّمه ذکر شده است.
6. استعمال لفظ در اکثر معنا؛ از مبانی مهم تفسیری آنست که آیا بطور کلی، استعمال لفظ در بیش از یک معنا مجاز است، بدین معنا که آیا متکلم میتواند از یک لفظ، دو معنی متفاوت را – در مشترک لفظی- اراده کند و آیا شنونده و مخاطب، میتواند سخن کسی را بر بیش از یک معنا حمل کند؟ در مورد این مسئله، میان محققان اختلافنظر وجود دارد: برخی، استعمال لفظ در بیش از یک معنا را محال دانستهاند. عدهای دیگر هرچند امکان آن را پذیرفتهاند، لیک آن را خلاف متعارف دانسته ازاینروی، حمل آیات و روابط بر اکثر معنا را تجویز نکردهاند و شماری دیگر، آن را ممکن و مجاز دانستهاند، و گاه آن را نشانهی فصاحت و بلاغت گوینده نیز به حساب آورده، و از آنجا که قرآن کریم، در اوج فصاحت و بلاغت است، حمل آیه بر چند معنا را، مجاز و مطلوب دانستهاند. بررسی موارد متعدّد این تفسیر، نشان میدهد که آیتالله خامنهای نیز مبنای اخیر را پذیرفتهاند.
7. توجه به مسئله وجوه و نظایر؛ از مباحث علوم قرآنی، بحث وجوه و نظایر است. وجوه درباره محتملات معانی بکار میرود و نظایر، دربارهی الفاظ و تعابیر. اگر در لفظ یا عبارتی چند احتمال رود این معانی را «وجوه» گویند، و هنگامی که چند لفظ معنای تقریبی واحدی را افاده کنند، «نظایر» بکار میرود. به عنوان نمونه؛ بحث معظّمٌله در ذیل تفسیر آیه 60 سوره توبه در مفهوم شناسی واژهی صدقه و زکات در همین چارچوب قابل بررسی است.
8. مسئلهی مکّی و مدنی بودن آیات؛ آیتالله خامنهای از آن دسته از محققانی در عصر حاضر به شمار میروند که به این نتیجه رسیدهاند که سورهی مکّی، تمامی آیاتش مکّی، و سوره مدنی نیز یکدست مدنی است. ایشان ذیل تفسیر آیهی اول سوره توبه و در مقدّمه بحث، ضمن رد روایاتی که دو آیه از سوره را مکّی دانستهاند، تمام سوره را مدنی اعلام میکنند.
9. توجّه به فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نزول سوره؛ در مقدّمهی تفسیر سوره توبه و بر اساس گزارشات تاریخی، فضای کلی نزول سوره به تفصیل بیان شده، همچنین ذیل تفسیر آیات مختلف فضای سیاسی- اجتماعی نزول آیات ترسیم شده است.
10. توجّه به شأن نزول و نقش آن در فهم صحیح آیه؛ معظّمٌله با توجه به ظرافتهای موجود در تفسیر آیات قرآن و با در نظر گرفتن 5 اصل؛ تشخیص صحّت و اعتبار، سودمندی و کاربرد شأن نزول در فهم بهتر و تأیید یکی از احتمالات، محدود نکردن آیه به سبب شأن نزول و ردّ شأن نزول به سبب عدم مطابقت با آیه به بررسی بحث شأن نزول آیات پرداختهاند.
11. مسئلهی نسخ و تحلیل صحیح آن؛ آیتالله خامنهای، در مقدّمهی سوره، با اشاره به تفاوت احکام این سوره دربارهی کفار و منافقین با سورههای دیگر، ضمن ارائهی مفهومی صحیح از نسخ و در واقع ردّ ادعای نسخ اصطلاحی در مورد این آیات، تغییر احکام موجود را، ارائهی تاکتیکهای متعدّد در قالب استراتژی مشخصی میدانند که یک هدف را دنبال میکند و به دیگر سخن، تغییر این احکام، به سبب تغییر شرایط و موقعیتها بوده و با بازگشت شرایط پیشین، احکام قبلی نیز باز میگردد.
12. توجّه به مبانی ادبی و لغوی: مباحث ادبی شامل بحثهای لغت(تحلیل مفهوم کلمات)، صرف، نحو و علوم بلاغی، در این تفسیر، نمودی گسترده دارد.
13. توجّه به «لوازم» سخن در برداشت از آیه؛ گاه به طریق اقتضاء تضّمن یا اشاره، مطالبی از کلام قابل استفاده است که جزء دلالت مطابقی لفظ به شمار نمیرود. نمونهی این بحث در تفسیر آیهی 91 سوره توبه است. معظّمٌله از جملهی «وَ لا عَلَی المَرضی وَ لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنفِقُونَ حَرَج» چنین استفاده کردهاند که وسایل جنگی را خود داوطلبان جنگ از مال خود میخریدند و چنین نبود که حکومت اسلامی آن را تهیه کند.
14. تعلیل مستفاد از ذیل آیات؛ جملههایی که ذیل آیات میآیند، در موارد بسیاری میتواند بهعنوان «تعلیل» حکم یادشده در آیه تلقی شوند. برای نمونه معظّمٌله در تفسیر آیهی 91 سوره توبه، جملهی «ما عَلَی المُحسِنینَ مِن سَبیلٍ» در ذیل آیه را، دلیل حکم مطرح در صدر آن دانستهاند.
15. کارکرد روایات در تفسیر؛ در تفسیر معظّمٌله به تناسب و در بخشهای مختلف کاربرد روایات ازجمله برای بیان شأن نزول آیات، مفهوم شناسی اصطلاحات قرآنی و توضیح معارف قرآنی که بیشتر جنبهی هدایتی، تربیتی و ارشادی دارند، نمود گستردهای دارد.
16. عدم حجّیّت اقوال صحابه و تابعان در تفسیر؛ معظّمٌله در تفسیر خود بر نفی حجّیّت دیدگاههای صحابه در تفسیر، تصریح نموده و فقط روایات معصومین(علیهمالسّلام) را حجت دانستهاند. تردیدی نیست که حجت نبودن گفتار صحابه، عدم حجّیّت اقوال تابعان را نیز در بردارد.
17. نقش شناخت راویان و جاعلان حدیث در ردّ دیدگاههای تفسیری مبتنی بر منقولات آنان؛ روشن است که هوشمندی مفسّر و آگاهی او از تاریخ تفسیر مأثور و شناخت راویان، میتواند سره را از ناسره مشخص سازد. این هوشمندی و شناخت، در این تفسیر در مباحث مختلف، ازجمله؛ در توضیح آیات 34، 69، 73 و 79 نمود یافته است.
18. حجّیّت قرائات و نقش آن در تفسیر؛ از دیدگاه معظّمٌله، قرائات غیر مشهور و غیر متواتر؛ که با خبر واحد ثابت میشوند، حجّیّتی ندارند و هرگز در تحلیل معارف قرآنی و پاسخ به اشکالات، نباید به آنها پناه برد.
19. کاربرد تاریخ و سیره در تفسیر؛ در موارد فراوانی مفسّر بزرگوار برای تحلیل آیات از حوادث تاریخی سود جستهاند. همچنین گاه برای نقد آراء تفسیری، روایات و قرائات غیر مشهور نیز، به تاریخ صدر اسلام استناد کردهاند.
20. تعمیمبخشی به مفاهیم قرآنی؛ شماری از مفسّران، برخی از واژههای قرآن را که بظاهر، مفهومی عام دارند، در موردی خاص منحصر کردهاند. معظّمٌله با نقد این انحصارگرایی، بر تعمیم واژهها به مواردی دیگر، تأکید کردهاند و از این راه، گستره معارف قرآن را اثبات نمودهاند.
21- تفاوت سطح معرفتی آیه به تناسب مخاطبین؛ از مبانی دیگر این تفسیر میتوان به این نکته اشاره کرد که معارف ارائه شده در آیات، به تناسب مخاطبین، متفاوت است: آنجا که مخاطب آیه، خواص هستند، استدلال و برهان مطرح میشود و زمانی که مخاطب تودههای مردم باشند، مطالبی قابل فهم و در سطح آنان ارائه میگردد.
22. امکان رشد معارف دینی؛ توجّه به این نکته باعث میشود مفسّر، به اندیشههای ارائه شده از سوی پیشینیان بسنده نکند و بگونهای عمیق به کشف و تبیین حقایق و معارف الهی قرآن بپردازد. و در عین حال، از هرگونه افراط و تفریط در این عرصه، که به تغییر اصل معارف و التقاط یا جمود و تحجر و سلفیگری منتهی میگردد، پرهیز نماید.
23. پرهیز از برداشتهای ذوقی بعنوان تفسیر و جداسازی آنها؛ بطور خاص معظّمٌله ذیل آیهی 46 سورهی توبه، پس از بیان تفسیر آیه، احتمال دیگری را نیز مطرح کرده و از آن بعنوان استنباط ذوقی- و نه معنی آیه- یاد میکنند تا مرز بین تفسیر و برداشتهای ذوقی حفظ گردد.
24. نفی جزماندیشی در تفسیر متشابهات؛ مفسّر بزرگوار، در مواردی که دلیل قاطعی بر یک برداشت و تفسیر وجود نداشته، از جزماندیشی و اظهارنظر قطعی، پرهیز کردهاند.
25. تعامل با دیدگاهها و احتمالات مختلف در تفسیر آیه و ارزیابی آنها؛ معظّمٌله در ذیل تفسیر آیات به ارائه احتمالات مختلف در تفسیر پرداخته و گاهی آن تفسیر را که درستتر دانسته بعنوان احتمال قویتر بیان فرمودهاند.
26. محدود نکردن آیه به مصداق خاص؛ از دیگر مبانی مفسّر آن است که نباید مفاد آیه را در مصداق یا مصادیقی خاص منحصر نمود و آنچه مفسّران پیشین و صدر اول نیز در این باره گفتهاند، نباید بعنوان انحصار تلقی شود.
همچنین در بحث از «قواعد تفسیری» در کنار مبانی پیشگفته اصول و قواعد مورد استفاده در تفسیر سوره توبه حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) عبارتاند از:
قاعدهی منع تفسیر به رأی، قاعدهی تأویل(کشف پیام آیه و تطبیق آن بر مصادیق عصری)، قاعدهی جری و تطبیق(انطباق الفاظ و آیات قرآن بر مصادیق غیر از آنچه آیات دربارهی آنها نازل شده است)، قاعدهی سیاق(سیاق در واقع فضای معنایی ویژهای است که از قرار گرفتن کلمات و جملات در کنار هم شکل میگیرد و در معنای واژه یا عبارت تأثیر میگذارد)، قاعدهی« التأسیس اولی من التأکید»(تلاش گردیده از حمل کلمات به ظاهر مشابه، بر تکرار و تأکید، پرهیز شده و گاه با نقد دیدگاه مشهور مفسّران، تفاوت محتوایی اینگونه تعابیر مورد اشاره قرارگرفته است)، قاعدهی «اصاله عدم التقدیر»، قاعدهی تعریض(آیاتی که به ظاهر مخاطب شخص رسول خدا(ص) است اما در واقع دیگران مخاطب آیه میباشند)، توجّه به تناسب محتوایی آیات، توجّه به ترکیب اعراب و نقش آن در معنا، استفاده از مبانی و محکمات دینی در تفسیر، تقدم ظهور آیه بر مفاد روایت و عدم حجّیّت فتوای فقیهان در فهم آیه.
در بخش پایانی این اثر نیز برخی از ویژگیها و امتیازات این تفسیر آمده است؛
استنباط اصول کلی و معیارهای اسلام از آیات، ارائهی موضوعات مستقل در ذیل تفسیر آیات، بهرهگیری از تمثیل در تبیین آیه، طرح مباحث جامعهشناسانه، تحلیل روایات مربوط به فضائل سور، تحلیل فلسفهی احکام قرآنی، تبیین اهداف و فلسفهی نقل تاریخ در قرآن، انتقاد از مفسّران در تحمیل رأی خود بر قرآن، تبیین مصادیق مختلف هر یک از آیات، دقتنظر در واژههای آیه و کشف نکتههای آن، دستهبندی مطالب آیات، توجّه به قواعد و احکام فقهی، دقّت در اصطلاحشناسی قرآنی، مطرح ساختن مسائل کلامی- اعتقادی به حسب نیاز در توضیح آیات، طرح مباحث روانشناسانه(تحلیل حالات روانی انسان ذیل تفسیر آیات)، نقد روایات مجعول، تبیین درسهای قرآن، نقد برخی از ترجمههای فارسی موجود از قرآن کریم و توجّه و اهتمام به شاگردپروری و تقویت روحیهی تفکر. علاقهمندان میتوانند برای تهیهی این کتاب اینجا را کلیک کنند.