بیان حدیثی در باب:
* لوازم عقل
عَن اَميرِ المُؤمِنينَ عليهالسلام عَن رَسولِ اللّهِ: اَربَعٌ يَلزَمنَ کُلَّ ذى حِجرٍ وَ عَقلٍ مِن اُمَّتى؛ قيلَ يا رَسولَ اللّهِ: ما هُنَّ؟ قالَ: اِستِماعُ العِلمِ وَ حِفظُهُ وَ نَشرُهُ عِندَ اَهلِهِ وَ العَمَلُ بِهِ.
«اميرالمؤمنين عليه السلام از قول پيامبر اکرم صل الله عليه و آله نقل ميکنند که فرمود: چهار چيز لازمهى عقل هر شخصى است؛ سؤال شد: آنها چيست؟ حضرت فرمود: گوش فرادادن به دانش، حفظ کردن در ذهن خودشان و در مجموع جامعهى اسلامى، و انتشار آن در نزد اهل آن، و عمل به علم خود.»
اَربَعٌ يَلزَمنَ کُلَّ ذى حِجرٍ وَ عَقلٍ مِن اُمَّتى
[از اين بيان] معلوم ميشود که ملازمهى اين چهار چيز با انسان در امّت پيغمبر خاتم، لازمهى عقل است؛ اگرچه شارع مقدّس اين را خواسته است امّا مقتضاى عقل است؛ حاکم به آن، عقل انسان است. لذا [اميرالمؤمنينعليهالسلام از قول پيامبر صلاللهعليهوآله] ميفرمايد: کُلَّ ذى حِجرٍ وَ عَقلٍ مِن اُمَّتى. اين يک مطلب.
مطلب ديگر اينکه اگر کسى ملازم با اين چهار چيز نشد، اين حاکى از کمال عقل او نيست؛ حاکى از اين است که داخل در «کُلَّ ذى حِجرٍ وَ عَقلٍ» نيست؛ اين هم اين [مطلب].
قيلَ يا رَسولَ اللّهِ: ما هُنّ؟
[سؤال شد که] آن چهار چيز چيست؟
قالَ: اِستِماعُ العِلم
[پيامبر فرمود:] اوّلش اينکه دانش را استماع کنند؛ گوش فرابدهند به دانش؛ هرجا نکتهى علمى، سخن عالمانهاى، مفهوم دانايىاى وجود دارد، به آن اقبال نشان بدهند. معناى «اِستِماعُ العِلم» اين است؛ معنايش اين نيست که حالا همه بروند در يک مدرسهاى درس بخوانند و وقتشان را مصروف اين بکنند بلکه معنايش اين است که به دانش گوش فرابدهند که طبعاً گوش فرادادن غالباً يا دائماً ملازم است با کسب علم؛ انسان علم را کسب ميکند. هرجا علمى وجود دارد، دانشى وجود دارد، بروند سراغ آن.
وَ حِفظُه
يکى اينکه علم را حفظ کنند، نگه دارند؛ هم در ذهن خودشان، هم شايد بشود گفت در مجموع جامعهى اسلامى. حفظ و نگهدارى علم يک وظيفه است؛ نگذارند که دانش در جامعه غريب بماند.
وَ نَشرُهُ عِندَ اَهلِه
[سوّم اينکه] دانش را در نزد اهل آن ــ يعنى جايى که مناسب با آن است ــ منتشر کنند. يک چيزى شما فراميگيريد، همهکس مناسب با آن نيستند. فرض بفرماييد انسان يک مطلبى را در باب يک مسئلهى فنّى مثلاً فراميگيرد؛ يا يک مسئلهى اصولى را شما ياد ميگيريد که جاى نشر اين مسئلهى اصولى در بين عامّهى مردم نيست امّا يک جايى هست که جاى آن است، آنجايى که طلبهى مثلاً فرض کنيد علم اصول يا علم فقه در آنجا هست؛ [در اينجا] آن نااهلها مورد مذمّت قرار نگرفتهاند بلکه به ما ميخواهد بگويد که آنچه را فراميگيريم، در آنجايى که مناسب آن و شايستهى آن است پخش کنيم.
وَ العَمَلُ بِه
چهارم هم عمل به علم. بالاخره علمى را، آگاهىاى را انسان فرابگيرد امّا آن را در زندگى چراغ راه خودش و در حوزهى خودش قرار ندهد، اين هم يک خسارت است.
علاقمندان میتوانند برای تهیهی کتاب «نسیم سحر» اینجا را کلیک کنند.