روایت آیتالله خامنهای از اوّلین تجربهاش با ساواک
این روایت به زبان عربی در کتاب «انّ مع الصبر نصراً» -خاطرات خودگفتهی رهبر انقلاب اسلامی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی- آمده است. این کتاب توسط دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای منتشر شده و ترجمهی فارسی آن نیز به زودی روانهی بازار خواهد شد.
ﺳﻪشنبه 30 بهمن 1397
این روایت به زبان عربی در کتاب «انّ مع الصبر نصراً» -خاطرات خودگفتهی رهبر انقلاب اسلامی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی- آمده است. این کتاب توسط دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای منتشر شده و ترجمهی فارسی آن نیز به زودی روانهی بازار خواهد شد.
اوّلین تجربه با ساواک
کوشیدند از طریق توهین و تمسخر، با من جنگ روانی کنند. ولی بحمدالله من تسلیم نشدم، در برابر آنها سست نشدم و شکست نخوردم. اما درعین حال زجر و آزار بسیاری کشیدم.
ساعتی بعد مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود. آن سال از سالهایی بود که در منطقه سرمای سختی شد؛ به طوری که در زاهدان - که معمولا سابقه ی برف ندارد ۔ آن سال برف بارید.
فهمیدم جایی که مرا برده اند، پادگان نظامی است.