بیماریِ دنیاطلبی، در کمین انقلاب اسلامی!

کتاب «چهار گفتار» محصول تدوین چهار سخنرانی از مقام معظم رهبری آیت الله خامنه‌ای می‌باشد که -به تحلیل قیام اباعبدالله علیه‌السلام با رویکرد اجتماعی پرداخته است. وجه اشتراک همۀ این گفتارها اینست که واقعۀ عاشورا را به‌عنوان یک منبع معرفتی برای امروزِ انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده و به‌گونه‌ای به تفسیر «کلّ یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا» پرداخته است.

ﺳﻪشنبه 03 مهر 1397

اشاره
کتاب «چهار گفتار» محصول تدوین چهار سخنرانی از مقام معظم رهبری آیت الله خامنه‌ای می‌باشد که -به تحلیل قیام اباعبدالله علیه‌السلام با رویکرد اجتماعی پرداخته است. وجه اشتراک همۀ این گفتارها اینست که واقعۀ عاشورا را به‌عنوان یک منبع معرفتی برای امروزِ انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده و به‌گونه‌ای به تفسیر «کلّ یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا» پرداخته است.
آنچه در ادامه می‌آید، مروری بر مباحث گفتار اول این کتاب است:

 

تأمل در عاشورا از دو منظر
حادثۀ عاشورا از دو جهت قابل تأمل است: جهت اول «درس‌ها»ی عاشورا است. از واقعۀ عاشورا درس‌های بسیاری می‌توان گرفت؛ همچون اینکه: برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. جبهۀ دشمن با همۀ توانایی‌های ظاهری بسیار آسیب‌پذیر است. در ماجرای دفاع از دین، بیش از همه بصیرت است که برای انسان ضرورت دارد. و درس‌های بسیار دیگری که می‌توانند یک ملت را از ذلّت به عزّت برسانند.
اما جهت دوم، «عبرت‌ها»ی عاشورا است. این واقعه غیر از همۀ درس‌ها، یک صحنۀ عبرت بزرگ نیز هست. عبرت بدین معنا که خود را با آن وضعیت مقایسه کنیم و بفهمیم که در چه موقعیت و وضعیتی هستیم. البته این هم نوعی درس است، اما درس از راه عبرت‌گیری.

 

یک بیماری خطرناک برای جامعه اسلامی
اولین عبرتی که می‌توان از حادثۀ عاشورا گرفت، اینست که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیامبر(ص) جامعۀ اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین(ع) ناچارشد برای نجات جامعه، چنین فداکاری بکند؟! مگر چه وضعی بود که حسین‌بن‌علی متوجه شد فقط با فداکاری او-آن‌هم با چنان وضعی- اسلام زنده می‌ماند وَالّا از دست رفته است؟ آن جامعۀ اسلامی چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، در همان شهری که او حکومت می‌کرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟
اگر بیماری‌ای وجود دارد که می‌تواند جامعه‌ای را که در رأسش کسانی مثل پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بوده اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماریِ خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم.

 

بیماری‌ای که عاشورا را رقم زد
قرآن این بیماری و درد  را برای ما معرفی کرده است. آنجا که می‌فرماید: «فخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أضاعوا الصلاةَ و اتّبعوا الشهَوات فسَوفَ یُلقَونَ غَیّاً» دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. حساب معنویّت را از زندگی جدا کردن، و دوم دنبال شهوت‌رانی‌ها رفتن، دنبال هوس‌رانی‌ها رفتن و در یک جمله «دنیاطلبی». این، همان خطر اساسی و بزرگ است که ممکن است ما هم به آن دچار شویم.

 

تکرارِ مصیبت عاشورا در کمین انقلاب اسلامی
روزگاری برای مسلمین، پیشرفت اسلام مطرح بود؛ رضای خدا، تعلیم دین و معارف اسلامی، آشنایی با قرآن و عمل طبق معارف آن مطرح بود؛ دستگاه حکومت، دستگاه زهد و تقوا و بی‌اعتنایی به مظاهر دنیا و شهوات شخصی بود، یعنی «معیارهای الهی» بر جامعه حکومت می‌کردند و در نتیجه پیامبر(ص) بر مردم حکومت می‌کردند. اما وقتی معیارهای خدایی عوض شد و دنیاطلبی و خودخواهی‌ها غالب شد، نتیجه‌اش این شد که امثال عمربن‌سعد و شمر و عبیدالله‌بن‌‌زیاد و یزید به ریاست می‌رسند و کسی مثل حسین‌بن‌علی علیه‌السلام به مَذبَح می‌روند و به شهادت می‌رسند. بنابراین باید مراقب باشیم معیارهای الهی در جامعه عوض نشود.

 

عبرت عاشورا برای امروز
همۀ کار اسلام این بود که معیارهای باطل را عوض کرد؛ همۀ کار عاشورا هم این بود که معیارهای غلطی در جامعۀ اسلامیِ آن‌روز حاکم شده بود را تغییر دهد؛ همۀ کار انقلاب اسلامی هم این بود که در مقابل معیارهای باطل و غلطِ قدرت‌های مادیِ جهانی بایستد و آن‌ها را عوض کند؛ پس ما هم باید مراقب «معیارها» باشیم.
انقلاب اسلامی یعنی زنده‌کردنِ دوبارۀ اسلام، زنده‌کردنِ «إنّ أکرمَکم عندالله أتقاکُم». این انقلاب آمد تا بساط جهانی و ترتیب غلط جهانی که ابرقدرت‌های مستکبر در رأس هستند و مستضعفین در مراتب پایین، این ترتیب غلط را بشکند و ترتیب جدیدی درست کند. پس عبرت‌گیری از عاشورا اینست که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه‌گیر شود. روح انقلاب، همان روح تقوا و فداکاری است؛ یعنی همان روحیه‌ای که در بسیجی‌هاست. بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت‌های اصلی انقلاب زنده بماند.

 

روش محافظت از معیارها و ارزش‌های الهی
آنچه که در تقابل با تهاجم فرهنگی، و بلکه شبیخون و غارت فرهنگی دشمن برای اشاعۀ فرهنگ فساد و فحشا مؤثر و کارساز است، ترویج «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» است. لذا همه باید امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنند. البته این نکته هم ناگفته نماند که نهی‌ازمنکر همانطور که مانند نماز واجب شرعی است، همچون نماز و دیگر واجبات الهی، یادگرفتنی هم هست. پس آن عاملی که جامعه را اصلاح می‌کند همین نهی‌ازمنکر زبانی است؛ زیرا اینکه ده نفر، صد نفر، هزار نفر افکار عمومی روی وجود و ذهن انسانِ بدکار سنگینی کنند، این شکننده‌ترین چیزها برای مقابل با فحشا است.

 

علاقمندان می‌توانند برای تهیه‌ی کتاب «چهار گفتار» اینجا را کلیک کنند.

تصاویر

بیماریِ دنیاطلبی، در کمین انقلاب اسلامی!

2_248

نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: